موضوع مهمتر اما این است که با عرضه اجراهای زمین از سوی دولت قیمت زمین در شهرها شکسته شود و از آنجایی که بیشترین هزینه مسکن از جانب قیمت زمین است با این کار قیمت مسکن کاهش پیدا کرده و بازار مسکن به سروسامانی برسد.
مشروح این گفتگو در ادامه آمده است.
شیخی: بله در ایران تعداد قابلتوجهی از شهرها با چنین شرایطی روبرو هستند. در مستندات منتشرشده از سوی راه و شهرسازی نیز میشود این مقایسه را انجام داد و این شهرها را درواقع مشخص کرد. ما در ایران شهرهای داریم که تراکمشان پایین است. باید دلایل پراکندگی و تراکم پایین آنها مورد مطالعه قرار گیرد. در این موارد نشانههایی هست که به ما میگوید افزایش افقی و سطوح شهری ناشی از تراکم و افزایش جمعیت نبوده است، بلکه پارامترهای دیگری در این توسعه شهری دخیل بوده است. این پارامترها چی هستند؟ آیا سیاستگذاری غلط است؛ آیا تصمیمگیریهای نادرست و نابجا و برنامههای اشتباه به این وضعت منجر شده است؟
مجله خبری راه و ساختمان: اگر این طرح توسعه افقی شهر بهصورت واقعی به دنبال تأمین مسکن نیازمندان باشد، آیا قابلاجرا خواهد بود؟
شیخی: قضیه تأثیر توسعه شهر به سمت حریم در بازه زمانی کوتاه به این سادگی نیست که بتواند مسئله مسکن را حل کند. ما در توسعه شهرها بحث اقتصادی داریم، بحث فیزیکی و کالبدی داریم و ابعاد اجتماعی و فرهنگی نیز هست. همچنین، موضوعهای محیط زیستی و طبیعی را نیز داریم. هرکدام از اینها دارای معانی خاص خودش است و باید همه ملاحظات مرتبط با آنها در نظر گرفته شود. نمیتوان بدون در نظر گرفتن این ابعاد محدوده شهر را افزایش دهیم.
دولت سیزدهم بنا دارد با ساخت ۴ میلیون مسکن در قالب «طرح نهضت ملی مسکن» بخشی از عقبماندگی تولید را جبران و سرو سامانی به بازار افسار گسیخته مسکن بدهد. هرچند عدم همکاری بانکها در اعطای تسهیلات، کافی نبودن تسهلات اعطایی، سنگینی بار اقساط برای خانوادهها و غیره جزو موانع اصلی برنامه نهضت ملی مسکن هستند اما تاکنون بزرگترین مانع اجرای این برنامه نبود زمین کافی و مناسب در اختیار دولت برای ساختوساز است. دستگاههای مختلف دولتی زمینهای زیادی در اختیار دارند که حاضر به تحویل آن به وزارت راه برای استفاده در نهضت ملی مسکن نیستند.
نکته دیگر این است که آیا این توسعههای جدید به دنبال برآورده کردن نیازهای جمعیت شهری هستند. چون به نظر من بسیاری از این توسعهها تاکنون به دنبال چنین چیزی نبوده و باهدف برآوردن نیاز مسکن جمعیت شهری نبوده است.
اینجا باید به این نکته توجه کرد که همه زمینها مناسب برای توسعه شهری نیستند. یکی از کارهایی که ما در شهرسازی میکنیم این است که اراضی متناسب برای توسعه شهری را شناسایی بکنیم. ما از طریق مدلسازی این کار را انجام میدهیم و مشخص میکنیم که کدام سمت شهر برای توسعه مناسب است. یعنی مشخص میشود به کدام زمینها دارای شیب مناسب، کیفیت مناسب و خاک مناسب برای ساختوساز است.
مجله خبری راه و ساختمان سعی کرده است در گفتگویی اختصاصی با «محمد شیخی»، دانشیار گروه شهرسازی و برنامهریزی اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی این موضوع را به بحث بگذارد و پرتوی بیافکند بر لایهها مختلف آن.
یعنی می گوییم این صد نفر بر هکتار یک چیز معقول و مقبول است به عنوان یک شاخص خیلی کلی و خام اگر همین صد نفر بر هکتار به عنوان یک شاخص مقبول در نظر بگیریم، اگر جمعیت شهری جمعیتش بالاتر از این و به ۲۰۰ نفر بر هکتار یا ۴۰۰ نفر بر هکتار رسید این به آن معنا است که تراکم جمعیتی در آن خیلی بالا خواهد بود در این صورت میتوان گفت چنین شهرهایی استعداد افزایش سطح و توسعه محدوده خود را دارند. آیا درصورتی که یک شهر تراکم پایینتری داشته باشد. برای مثال ۵۰ نفر بر هکتار یا ۴۰ نفر و حتی ۳۰ نفر بر هکتار باشد آیا باز هم نیاز به توسعه محدوده شهر وجود خواهد داشت؟
همانطور که گفتم در برخی از شهرها تراکم زیر ۵۰ نفر در هکتار است که بهطور واضحی سیاستگذاریهای غلط، مدیریت غلط و سوء مدیریت یا عدم مدیریت باعث شده که اراضیای بهمراتب بیشتر از نیازهای مسکن وارد محدوده این شهرها بشود، بدون اینکه تأثیری در بازار مسکن داشته باشد. تعداد زیادی از شهرها هستند که در همین محدوده کنونی هم جا برای تأمین نیازهای مسکن دارند یعنی آنقدر زمین خالی است که میتواند نیازهای جمعیت را پوشش دهد. در برنامهریزیها به اینگونه موارد میگویند «توسعه در خود»، یعنی بدون اینکه توسعه افقی اتفاق بیافتد درون خود محدوده شهر این توسعه رخ میدهد و نیازهای مسکنترمیم میشود. یعنی ما میتوانیم با استفاده از اراضی موجود درون محدوده شهرها برنامههای مسکن را پیاده کنیم یا حتی با کمی افزایش تراکم مسئله مسکن را حل کنیم. اما واقعیت این است که زمینداران بزرگ، زمینخواران، کوه خواران و جنگل خواران اجازه پیاده کردن چنین طرحهایی را نمیدهند.
شیخی: از یک جهت و به لحاظ تئوریک این درست است که افزایش شدید جمعیت و به خصوص مقوله تراکم جمعیت، یعنی جمعیت بر واحد سطح، در قالب تراکم خالص، تراکم ناخالص، تراکم سکونت، تراکم ساختمانی و امثال اینها مطرح است. همچنین، شاخص دیگری وجود دارد به نام «نرخ شهرنشینی» که عبارت است از جمعیت شهرنشین به کل جمعیت که این شاخص نیز افزایش پیدا کرده است. بنابراین هم به واسطه رشد جمعیت شهری و هم به واسطه مهاجرت نرخ شهرنشینی و جمعیت شهرها پیوسته رو به افزایش بوده است.
پس بایدتوزیع مسکن و توزیع برنامه مسکن متناسب با نیازمندیهای رشد جمعیت فعالیت و سکونت در شهر باشد. یعنی آن چیزی که در اینجا مبنای فکری برای آن میسازد برنامهریزی شهری و برنامهریزی مسکن است. ما باید بر مبنای برنامهریزی شهری و برنامه مسکن حرکت کنیم در آن صورت طبیعی است که ما در محدوده شهر جستجو میکنیم ببینیم که آیا در محدوده شهر جایی پیدا میشود، زمینی برای ساخت مسکن داریم. اگر در محدوده شهر امکان توسعه نبود و زمینی وجود نداشت آن موقع است که میتوانیم وارد حریم شهر شویم و درواقع محدوده شهر را توسعه بدیم. زمینهایی که کیفیت و شرایط لازم برای ساختوساز را دارند مشخص شود، حتی اگر در حریم شهر هم امکان ساختوساز وجود نداشته باشد در محدودههای ناپیوسته یک ناحیه مسکونی ایجاد کنیم.