واسطه دعوت شدم و روز سوم مهرماه و درست مطابق با روز تولد شهید حمید جهانشاهی کوه جفتانی در تالار عاشورا دانشگاه پیام نور کرمان از حاج کبری، مادر این شهید سرفراز تجلیل شد.
حاجکبری جهانشاهی از زندگی داخل بیکندها در کوه جفتان گفت که برخی از آنها شامل چند اتاق مرتبط به هم بوده اند که در تابستان ها خنک و در زمستان ها هوایی گرم داشتند.
در روستای کشیتوئیه سراغ یکی از چاروادارهای قدیم که با الاغ و قاطر بین شهداد، کرمان و کوه جفتان بار و مسافر جابه جا می کرده است رفتم. افتاده شده و سال هاست که به کوه جفتان نرفته است.
بعد از سد مسیر خشک است مگر زمستانها که میزان بارندگی و آب زیاد شود. آب از چشمه سد به زمین فرو می رود و به قنات ها و چشمه های کشیتوئیه آب می رساند، گرچه میزان خشکسالی آنقدر زیاد شده که چندین چشمه و آبادی مانند چشته بغلک و دولتآباد را در بالاسر روستای کشیتوئیه خشکانده است.
با عباس جهانشاهی هم آشنا شدم که در دهه ۵۰ با خانواده راهی کرمان شده است. با او قرار گذاشتیم و به کوه جفتان رفتیم.
حاج کبری صمیمی و مادرانه صحبت کرد. از حمیدش گفت که سوم مهر ۱۳۴۶ در کوه جفتان به دنیا آمد و در ۳۱ تیر ۱۳۶۷ در جبهه های غرب کشور جاویدالاثر شد.

پیش از طلوع برخاستیم. ۵ صبح حرکت را پس از صرف صبحانه آغاز کردیم از بستر رودخانه، صخره و حاشیه کوه گذشتیم؛ انجیرهای کوهی با میوه های سیاه ریز، کموبیش دیده میشد. گاهی صدای کبک و تیهو به گوش می رسید. هرچه جلوتر می رفتیم آب شدت بیشتری داشت. ساعتی بعد از دور مردی نمایان شد.

آبادیهای کوهجفتان پشت قلههای جفتان (محل شهادت شهدای غدیر در اثر سقوط هواپیما) در امتداد رودخانۀ کوهجفتان قرار دارند. این آبادیها شامل گیلون، گری، مهری، پامزار، پاتل بادامی، گذرگاه، موهوب و… در مجموع، کوهجفتان خوانده میشوند و تا نزدیکی روستای کشیتوئیه در شهداد گسترده هستند. ششم مرداد ۱۳۶۰ در پی زلزله ۷.۳ ریشتری و ریزش کوه، سد طبیعی در حوالی روستای کشیتوئیه روی رودخانه کوهجفتان ایجاد و یکی از مسیرهای اصلی روستا مسدود شد. آبادیهای کوهجفتان فاقد راه هستند و درخواست مهم اهالی احداث جادۀدسترسی، قراردادن آبادی ها در لیست سرشماری های آینده، آنتندهی موبایل، تامین برق و لولهکشی آب بهداشتی است.
از نظر سبک زندگی اهالی، معماری، ویژگی های طبیعی و بکر بودن منطقه، تنوع گیاهان دارویی و سد طبیعی می تواند با برنامه ریزی صحیح، حفظ محیط زیست و معماری و شیوه زیست اهالی، به منطقه ای برای گردشگری فرهنگی و طبیعت گردی با رعایت ملاحظات بومی تبدیل شود. شاید امکان ثبت منطقه کوه جفتان به عنوان منطقه حفاظت شده هم وجود داشته باشد.
از او خداحافظی کردیم و به سمت غرب در امتداد رودخانه راه را ادامه دادیم. در پامزار مقبره ساده پیر اولیاءالله قرار داشت. خانه ها و بیکندهای مخروبه و قبرهایی با تاریخی حدودا ۳۰۰ ساله به چشم می خورد. درسال های اخیر بیشتر اهالی این آبادی در روستای چهارفرسخ ساکن شده اند.
مسیر را آرامآرام ادامه دادیم، از آبادی بندگیلون، هومکی، دره چنار، تل بادامی و بقیه مسیر رد شدیم و ساعت ۱۱ به مزرعه حاج عباس رسیدیم. دارای ۲ آلاچیق و یک بیکند (دستکند)، سرویس بهداشتی و باغچههای درختان گردو، هلو، سیب و دیگر درختان که با لولههای پلیاتیلن که پیاده از مسیر کوه به اینجا آورده بودند، آبیاری میشدند.
محوطه سیمانی و درختان چنار و سپیداری احاطه شده بود که با آب چشمه آبیاری میشدند.
داخل سد پر از نیزار و مردابمانند بود. ارتفاع آب در زمستانها بالا میآید و آثار آن روی کوه نیز دیده می شود. فاصله ۲ طرف سد به حدود ۷۰ متر میرسد. راه را به سمت پایین ادامه دادیم، از حاشیه سد گذر کردیم. با صدای قورباغهها و اندک پرندهها در نسیمی که نیها را چون موج حرکت میداد به بستر رودخانه رسیدیم. آن طرفتر اسبی رها و در حال چرا بود. رفتیم تا هوا به تاریکی گرایید. جای نسبتا صافی پیدا کردیم و آتشی برپا؛ سیاهی شب بر دره افتاده بود. جز نور ضعیف شعله، کورسوی چراغقوه کوچک و چراغ تلفن همراه که آنتن نمیداد و از ترس افت شارژ، روشنش نمیکردیم. روشنایی دیگری نبود.
حاجکبری جهانشاهی گفت: در کوهجفتان همه چیز میکاشتیم، گندم، جو، یونجه، نخود، عدس، خیار، هندوانه، گوجه، گردو، زردآلو، هلو، هرچی که بگویید.
سد شامگاه ششم مرداد ۱۳۶۰ در پی زلزله ۷.۳ ریشتری در منطقه سیرچ با ریزش کوه روی رودخانه ایجاد شده است. این زلزله در آبادی های کوه جفتان تلفاتی نداشت.
عصمت باوجود آنکه سال ها در شهر زیسته است اما با حسرت از آبادی ها نام برد و گفت: آرزویش درست شدن راه و رفتن به زادگاهش است.
از او درباره زندگی در کوه جفتان پرسیدم پاسخ داد: همه گوسفند داشتند. یکی کمتر یکی بیشتر، کشاورزی هم می کردند، عدس، ماش، نخود، گندم و غیره می کاشتند. گندم ها را به شهداد می بردند و آسیاب می کردند. بعضی ها می بردند سیرچ، روزگار خوبی بود.همانجا لباس می دوختیم. پیلهورهای دورهگرد پارچه می آوردند. ماما داشتیم، عاقد از شهداد یا سیرچ می آوردند و عروسی می گرفتند. شام آبگوشت می دادند.
مادر گفت: سالهاست پیگیر احداث جاده هستیم. اهالی کوه جفتان پیش همه بخشدارهای شهداد رفتهاند ولی کاری نشده است. حاجعباس هم گفت: ۱۰، ۱۵ سال است خودم پیگیر هستم. میروم بخشداری، فرمانداری و استانداری. تازگیها مقداری از مسیر راه از سمت مورگن در حال احداث است. ولی سرعت کار خیلی پایین است و امیدوارم مسئولان بودجه بیشتری بگذارند و زودتر راه روستا آماده شود.
محمد زارعی نژاد تا ۱۵ سال قبل مواد غذایی، کالا و وسایل مورد نیاز اهالی را به آبادی ها می برده و با آنان معامله می کرده است. او هم خواستار احداث راه دسترسی از سمت کشیئوتیه یا آبادی شکرو وده مرتضی شد تا تعداد بیشتری از اهالی بتوانند در آنجا ساکن شوند و کشاورزی کنند.
ماشین را بالاتر از روستای مورگن پارک کردیم و پیاده به سمت کوه رفتیم. از سرکوه به سمت آبادیهای کوهجفتان پایین رفتیم. سرکوه، موبایل آنتن میداد و بعد از آن دیگر از آنتن خبری نبود. قبل از آن نیز آنتن نداشتیم.
مریم زارعی تنور سنگی خانه را هم نشان داد که حدود یک متر داخل زمین عمق داشت و هر هفته با آردی که همراه خود آورده اند نان می پزند.
آبادی های کوه جفتان در بخش شهداد کرمان قرار دارند. در کتاب های فرهنگ جغرافیایی ایران و لغتنامه دهخدا جمعیت آن ۱۲۰ نفر ذکر شده است. در کتاب شهداد و جغرافیای تاریخی دشت لوت نوشته احمد مستوفی از انتشارات دانشگاه تهران جمعیت کوهجفتان ۹۷ نفر ذکر شده است. در حال حاضر بین ۱۰ تا ۲۵ خانوار در فصول مختلف د رآبادی ها ساکن می شوند.
سراغ حاج رضا حسن شاهی معروف به معمار رفتم. او زاده ۱۳۴۸ در تل بادومی کوهجفتان است. به گفته او بنای این گذرگاه از سال های خیلی دور اینجا بوده است تا اینکه ۳۵ سال قبل بازسازی شد.
به گزارش مجله خبری راه و ساختمان زندگی کوهجفتان مثل رودخانهاش در جریان است و دارد به همت مردم و مدیران به جاهای خوبی می رسد. امید می رود روزهای خوبی برای اهالی از راه برسد و اتفاقات خوبی رقم بخورد.
منوچهر جهانشاهی که در کشیتوئیه بومگردی دارد هم خواستار آسفالت جاده خاکی فرعی این روستا و ایجاد راه دسترسی مناسب به کوه جفتان شد. وی منطقه را برای گروه های طبیعت گردی و کوهنوردی منحصر به فرد توصیف کرد که در صورت فراهم شدن زیرساخت ها رونق خواهد یافت.
به کرمان که برگشتم و در محله سرآسیاب فرسنگی سراغ اهالی مهاجرت کرده کوهجفتان را گرفتم.
اصرار کردند که بمانیم اما باید می رفتیم. آمدیم و شب را حوالی سد گذراندیم. صبح زود راه افتادیم. ظرفهایمان را از آب رودخانه پرکردیم و تا روستای کشیتوئیه پیاده رفتیم. آنجا موبایل ها آنتن دادند به منصور زنگ زدیم با ماشین دنبالمان آمد.
«تا سالهای قبل، از اول محرم مراسم عزاداری و علمبندان داشتیم. از آبادیهای پایین و نزدیک به سد طبیعی تا کشیتوئیه شروع میشد. هر ظهر و شب مراسم بود. خانوادهها گوسفند میکشتند، خرج میدادند. روحانی هم میآوردند روضه میخواند و شب مردم میرفتند خانۀ بعدی و همینطور از این آبادی به آن آبادی تا شب عاشورا به گذرگاه میرسیدند.از اواخر دهه ۵۰، مهاجرت شروع و در دهۀ ۶۰ زیادتر و جمعیت کم شد. خیلی ها ساکن محله سرآسیاب فرسنگی کرمان شدند ولی چندسالی است دوباره مردم دارند برمیگردند و با سختی کشاورزی میکنن».
حفظ اصالت منطقه و ممنوع کردن ساخت و ساز و ویلاسازی و هرگونه دخل و تصرف در طبیعت آن از پیش شرط های گشودن کامل راه ارتباطی کوه جفتان با هدف منطقه هدف گردشگری است و گرنه دیر نخواهد بود که کوه جفتان نیز زیر لاستیک آفرودسواران و ویلاسازان رو به ویرانی رود.
معمار افزود: سال ۶۶ حسن محمدعلی یا حسنشاهی بانی اینجا فوت کرد تا سال ۷۶ ماشاالله غلامشاهی بانی بود. تا ۸۱ با هم ادامه دادیم که به دلیل کهولت سن وی، امور را برعهده گرفتم و انجام میدهم.
دیگی بزرگ و سیاه در گوشه ای قرار دشت که در آن اسپار درست می کردند. این خانوارها از بهار تا پاییز اینجا هستند و از مهر، کسانی که فرزند دانش آموز دارند و بقیه تا پایان آذر بهتدریج روستا را ترک می کنند. گوسفندها را آخر پاییز به آبادی شکرو و جاهای گرم می برند و بهار دوباره به کوه جفتان برمی گردند.
آب بهداشتی، برق، آنتن دهی موبایل و تلویزیون ندارند. رادیویی دارند که باطری میخورد و گاهی دخترش ن را روشن می کند. او از هیچیک از اتفاقات اخیر کشور و منطقه اطلاعی نداشت و به قول خودش سرگرم دامداری و کشاورزی است.
زارعی گردوها و محصولات قابل حمل را به شهداد می برد و از مغازه های آنجا برنج، لباس و کالاهای مورد نیاز می گیرد. اگر کسی مریض شود باید او را با الاغ تا جاده ببرند تا به شهداد برسانند. زنان باردار هم معمولا در ماه های آخر بارداری به روستای کشیتوئیه و سیرچ یا کرمان می روند.
شب در بیکند خوابیدیم. صبح به گذرگاه رفتیم. در بین راه، از کنار درختان هلو و سیب رد شدیم. عباس جهانشاهی می گفت: هر چه از میوه ها اهالی بخورند که نوشجانشان و بقیهاش را نمی توانم به کرمان ببرم. راه نداریم و خراب می شوند. از این کوه هم خانمها سختشان هست بیایند تا لواشک و برگه هلو درست کنند و دست تنها هم نمیتوانم کاری بکنم.

برای سفر به آبادیهای کوهجفتان، با میثم و منصور جهانشاهی از اهالی شهداد اواخر مرداد به روستای چهارفرسخ در شهداد رفتیم، از آنجا در جاده خاکی به کشیتوئیه در ۲۰ کیلومتری جنوب غربی شهداد و سپس با پیمایش حدود هشت کیلومتر در مسیری ناهموار به نقطهای بدون راه رسیدیم.
به گفته او در این منطقه گیاهان دارویی متنوعی می روید که نیاز به حفاظت بیشتر دارند.

برادرهایش در کرمان هستند و او خانه های آنها را در آبادی نشان می دهد که گاهی به اینجا می آیند. وظیفه نگهداری از باغ و زمین ها را برعهده دارد. می گوید زمستان ها هم هر ۱۰ روز به آبادی می آید و باغ را آب می دهد. از آب رودخانه استفاده می کنند. مازاد آب به سمت کشیتوئیه می رود. می گوید: چشمه هم داریم که کسانی که سند دارند از آب آنها استفاده می کنند.
در مسیر چند خانوار کنار اتاق های قدیمی و سنگی چادر زده بودند. گله گوسفندهایشان در بالادست مشغول چرا بود.
می گوید: همسرم اهل همینجاست. ازدواج هایمان بیشتر فامیلی است فقط حسنشاهی از تکاب زن گرفت و قسمتش آنجا شد ولی حالا اینجا زندگی می کنند. تا حالا طلاق در این آبادی نداشته ایم.
حاجعباس هم گفت: وقتی پدرم فوت کرد، مادرم با کارکردن و با نان پختن در خانه ما را بزرگ کرد. خواهر و برادرم را با همت خودش بزرگ کرد، داماد و عروس کرد و جهیزیه داد. هنوز هم با این سن و سال با خواهرم نان میپزد و کار میکند.
بالاتر از گری آبادی های آبگرمو، تل بادامی، هومکی و بندگیلون قرار داشتند. راهی هم در سمت شمال به گذرگاه ابوالفضل می رود.
به گفته زارعی در کوهجفتان همه صاحب ده و ملک هستند و زمین و باغ نسل به نسل به آنها رسیده است.
مادر هم از مشکلات زندگی در کوه جفتان و مهمتر از همه نبود جاده گفت.
احمد حسنشاهی به کمک چوبی که در دست داشت در مسیر کوهستانی گذرگاه قدم برمیداشت و میگفت: بچه که بودیم با عباس سر علم دعوایمان میشد؛ علمهای تیغهای که الان داخل گذرگاه هستند. آنها دره خلاتون یا قلاتون را هم نشان دادند که می گفتند پلنگ دارد. در بین راه احمد و علی حسنشاهی به نهالهای گردویشان سری زدند و با حدود یکساعت پیادهروی به گذرگاه رسیدیم.
کوه جفتان در گذشته دو،سه قبرستان داشته و از سی،چهل سال قبل کسی را اینجا دفن نکرده اند.
بخشدار شهداد نیز گفت: خواسته های اهالی آبادی های کوه جفتان از جمله راه و اختصاص کدآبادی و سرشماری را از طریق فرمانداری کرمان پیگیری کرده است. به گفته محسن محمدی باید تیمی از تقسیمات کشوری استانداری کرمان از روستا بازدید و نتیجه را به سازمان مدیریت و برنامه ریزی اعلام کند. او همچنین گفت: در تلاش است با امکانات راهداری شهداد مسیر دسترسی به کوه جفتان از سمت شهداد نیز بازگشایی شود.
به گفته او در گذشته در کوهجفتان، قربانعلی حسن شاهیِ نجار، در میساخته است. اهالی با چوب نازک درختان، سبد می بافتند و برخی زن ها مثل خانم شرف میرزا همسر دادالله تا اوایل دهه ۵۰ گلیم و خورجین می بافته است.

مهدی زارعی ۲ راس الاغ، یک اسب و یک سگ نگهبان هم داشت. او به حیوانات وحشی منطقه اشاره کرد و گفت: پارسال در دره دورنگی، گرگ ۲ راس از گوسفنهایشان را دریده است. او در عین حال گفت که خیلی از میوه ها را هم پرندگان وحشی می خورند که ما راضی هستیم. اگر غریبه ای برای شکار اینجا بیاید جلویش را می گیریم و نمی گذاریم شکار کند.
در ادامه از کنار آبشاری در میانه راه عبور کردیم و به آبادی گری رسیدیم. با گردوهای کهنسال و بیکندهایی که برخی از آنها درهای فلزی داشتند. درها را در شهداد و کرمان می سازند و با چهارپا به روستا می آورند. از دره های جنوبی و روبهروی گری می توان به مسجد و چنارابوالفضلی بین تونل شهداد و روستای سیرچ هم رسید.
*گزارش و عکس ها: عباس تقیزاده، دکترای ارتباطات و خبرنگار